چشمه
در قضیه اربعین حسینی دو اتفاق مورد قبول همه علما می باشد. یکی ورود جابر بن عبدالله انصاری و دیگری زیارت مخصوص حضرت سیّد الشهداء علیه السلام . پیاده روی های میلیونی جابرهای زمان از نقاط مختلف جهان به طرف کربلای معلّی به شوق زیارت امام شهیدشان، برگرفته از همین دو اتّفاق مبارک است.
در کنار این دو، ورود کاروان اسرا از به کربلا نیز مطرح است. شاید بخش زیادی از فضای مرثیه های کنونی اربعین را همین اتّفاق پر کرده باشد. امّا حقیقت این است چنین قضیه ای از جهت تاریخی به راحتی قابل اثبات نیست. علمای بزرگی مانند شیخ مفید(مسارّ الشیعة/46) و شیخ طوسی ره (مصباح المتهجّدج2/ص787) روز اربعین(بیستم صفر) را روز خروج کاروان اهلبیت علیهم السلام از شام به طرف مدینه دانسته اند. اساساً قبل از سیّد بن طاووس در کتب تاریخی معتبر نقلی مبنی بر ورود اسرا به کربلا وجود ندارد. تنها ایشان در کتاب لهوف خود(ص: 196) چنین قضیه ای را نقل نموده و به ملاقات آنها با جابر بن عبدالله تصریح کرده است. جالب اینجاست که سیّد بن طاووس نیز در کتاب دیگر خود(اقبال الاعمال) که بعد از کتاب لهوف نوشته است، ورود اسرا در روز اربعین به کربلا را بعید شمرده است. بگذریم از اینکه عدّه ای نیز با توجّه به تاریخ خروج کاروان از کربلا و ورسیدن به کوفه و وبعد حرکت به طرف شام و اقامت مدّتی در شام، رسیدن کاروان به کربلا را از جهت زمانی غیر ممکن دانسته اند.
با توجّه به این مطالب، گر چه ذکر ورود کاروان حسینی به کربلا و مراثی مربوط به آن را خواندن بدون افزودن مطالب ساختگی، می تواند بدون مانع باشد ولیلازم است دو قضیّه مسلّم تاریخی را(ورود جابر و زیارت مخصوص حضرت) مورد توجّه خاصّ قرار گیرد و به هیچ وجه این دوقضیّه بوسیله یک جریان تاریخی غیر قطعی و مشکوک تحت الشعاع قرار نگیرد.
لبّیک یا حسین